1 . از شکل افتاده
[عبارت]

out of shape

/aʊt ʌv ʃeɪp/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از شکل افتاده بدهیکل، از ریخت و قیافه افتادن

  • 1.I didn't realize how out of shape I was!
    1. متوجه نشدم که چقدر بدهیکل شده‌ام!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان