خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چتر نجات
2 . با چتر نجات پریدن (از هواپیما)
3 . با چتر پایین انداختن (از هواپیما)
[اسم]
parachute
/ˈpær.əˌʃuːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چتر نجات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاراشوت
چتر
چتر نجات
1.He used a parachute to jump from the plane.
1. او برای پریدن از هواپیما از چتر نجات استفاده کرد.
[فعل]
to parachute
/ˈpær.əˌʃuːt/
فعل ناگذر
[گذشته: parachuted]
[گذشته: parachuted]
[گذشته کامل: parachuted]
صرف فعل
2
با چتر نجات پریدن (از هواپیما)
1.The pilot was able to parachute.
1. خلبان توانست با چتر نجات بپرد.
3
با چتر پایین انداختن (از هواپیما)
1.Supplies were parachuted into the region.
1. وسایل و تدارکات با چتر به آن منطقه انداخته شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
parabola
paprika
pappa
paperclip
paperboard
parachuting
parade
paradoxically
paragliding
parakeet
کلمات نزدیک
paracetamol
parabolic
parabola
parable
para
parachute jump
parachutist
parade
paradigm
paradise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان