[اسم]

soup

/suːp/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوپ

معادل ها در دیکشنری فارسی: سوپ
chicken/vegetable soup
سوپ مرغ/سبزیجات
a bowl of soup
کاسه سوپ
  • Would you like a bowl of soup?
    آیا یک کاسه سوپ می‌خواهی؟
کاربرد اسم soup به معنای سوپ
معادل اسم soup در فارسی "سوپ" است. soup یا سوپ، غذای مایع یا آبکی است که با گوشت، سبزیجات و... در آب جوش پخته می‌شود و معمولاً قبل از غذای اصلی به عنوان پیش‌غذا صرف می‌شود. مثال:
"vegetable soup" (سوپ سبزیجات)
"?Would you like a bowl of soup" (آیا یک کاسه سوپ می‌خواهی؟)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان