1 . پاره کردن
[فعل]

to tear up

/tɛr ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: tore up] [گذشته: tore up] [گذشته کامل: torn up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پاره کردن ریز کردن

  • 1.He tore the letter up and threw it away.
    1. او نامه را پاره کرد و آن را دور انداخت.
  • 2.She tore up all the letters he had sent her.
    2. او تمام نامه‌هایی که او برایش فرستاده بود را پاره کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان