خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سهامدار
[اسم]
el accionista
/ˌakθjonˈista/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: accionistas]
[مونث: accionista]
1
سهامدار
1.Como accionista, tengo derecho a conocer la situación económica de la empresa.
1. بهعنوان یک سهامدار من حق باخبربودن از وضعیت مالی شرکت را دارم.
کلمات نزدیک
ganancia
sector
bajada
anual
asesor
a corto plazo
rentabilidad
intención
mensualmente
correr riesgos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان