خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازیگر
[اسم]
el actor
/aktˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: actores]
[مونث: actriz]
1
بازیگر
1.Guillermo se hizo actor a los cinco años de edad.
1. "گیرمو" در پنجسالگی بازیگر شد.
کلمات نزدیک
reportero
árbitro
porrista
entrenador
fotógrafo
actriz
músico
director de orquesta
cantante
artista
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان