خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجرا
[اسم]
la actuación
/ˌaktwaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: actuaciones]
1
اجرا
بازی
1.La actriz ha recibido numerosos premios por su actuación en cine y teatro.
1. (این) بازیگر بهدلیل بازی در فیلم و تئاتر جوایز زیادی دریافت کردهاست.
کلمات نزدیک
monologar
editar
interpretación
relatar
describir
escenificación
dialogar
crear
rimar
recitación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان