خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حضور
[اسم]
la afluencia
/ˌafluˈɛnθja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: afluencias]
1
حضور
تعداد شرکتکنندگان، تعداد حضار
1.La directora espera una gran afluencia al estreno de su más reciente película.
1. کارگردان حضور گستردهای را در اکران آخرین فیلمش انتظار داشت.
کلمات نزدیک
adolescente
activista
urgencias
tratamiento
soltar
anudado
apuesta
arrodillar
bachillerato
bendecir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان