Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . اورژانس (در بیمارستان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
las urgencias
/uɾxˈɛnθjas/
قابل شمارش
جمع مونث
1
اورژانس (در بیمارستان)
1.Al niño no le baja la fiebre. Lo mejor será llevarlo a urgencias.
1. تب پسربچه پایین نمیآید. بهتر است که او را به اورژانس ببریم.
کلمات نزدیک
tratamiento
soltar
retrasar
recomendar
público
activista
adolescente
afluencia
anudado
apuesta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان