Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . دیر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
retrasarse
/rˌetɾasˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me retrasé]
[حال: me retraso]
[گذشته: me retrasé]
[گذشته کامل: retrasado]
صرف فعل
1
دیر کردن
تأخیر کردن
1.Perdí mi vuelo porque me retrasé 15 minutos.
1. پروازم را از دست دادم، زیرا پانزده دقیقه تأخیر کردم.
کلمات نزدیک
recomendar
público
privado
pomada
picor
soltar
tratamiento
urgencias
activista
adolescente
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان