[اسم]

la pomada

/pomˈaða/
غیرقابل شمارش مونث

1 پماد کرم

  • 1.Su madre le puso pomada en la picadura de abeja.
    1. مادرش روی جای نیش زنبور پماد زد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان