خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمد
2 . قفسه
[اسم]
el armario
/aɾmˈaɾjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: armarios]
1
کمد
1.Puedes encontrar tu ropa en el armario de tu habitación.
1. میتوانی لباست را در کمد اتاقت پیدا کنی.
2
قفسه
کابینت
1.Trajo los libros del armario y los puso en la mesa.
1. او کتابها را از قفسه بیرون آورد و روی میز گذاشت.
کلمات نزدیک
lámpara de noche
cortina
despertador
cama
sacacorchos
cajón
litera
escritorio
estante
manta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان