خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کبابی
[صفت]
asado
/asˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: asada]
[جمع مونث: asadas]
[جمع مذکر: asados]
1
کبابی
برشته
1.Cuando las patatas estén doradas, sácalas del horno porque ya están asadas.
1. وقتی که سیبزمینیها طلایی شدند، آنها را از فر دربیاور، زیرا برشته شدهاند.
کلمات نزدیک
aperitivo
a la plancha
premio
vigésimo
décimo
dejar propina
huevo frito
infusión
ingrediente
menestra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان