خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشو
[اسم]
el cajón
/kaxˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: cajones]
1
کشو
دراور، کمد کشودار
1.Yo guardo mis medias en el cajón de arriba de la cómoda.
1. من جورابهایم را در کشوی بالایی کمدم نگه میدارم.
کلمات نزدیک
armario
lámpara de noche
cortina
despertador
cama
litera
escritorio
estante
manta
almohada
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان