خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگیری
[اسم]
la captura
/kapːtˈuɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: capturas]
1
دستگیری
1.Con la captura del cabecilla, se logró desmantelar su banda fácilmente.
1. با دستگیری رئیس باند، خلع سلاح کردن گروهش کار راحتی بود.
کلمات نزدیک
ejercicio
demostrar
sueño
material
posición
monte
desear
disculpe
muchas gracias
muy bien gracias
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان