خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دودکش
2 . شومینه
[اسم]
la chimenea
/tʃˌimenˈea/
قابل شمارش
مونث
[جمع: chimeneas]
1
دودکش
1.Papá, ¿cómo entra Papá Noel a las casas que no tienen chimenea?
1. بابا، بابانوئل چگونه وارد خانههایی میشود که دودکش ندارند؟
2
شومینه
1.Voy a calentarme los dedos de los pies cerca de la chimenea.
1. من انگشتهایم را نزدیک شومینه گرم خواهم کرد.
کلمات نزدیک
panel solar
sótano
ático
inodoro
escalera
quinto piso
primer piso
planta baja
sala de estar
dormitorio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان