خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میخ
[اسم]
el clavo
قابل شمارش
مذکر
[جمع: clavos]
1
میخ
1.Necesitamos clavos de una pulgada para este proyecto.
1. ما برای این پروژه به میخ یک اینچی نیاز داریم.
کلمات نزدیک
martillo
parque eólico
planta de energía nuclear
central hidroeléctrica
avenida
destornillador
taladro
ladrillo
espátula
andamio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان