خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماشین پلیس
[اسم]
el coche de policía
/kˈotʃe ðe pˌoliθˈia/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: coches de policía]
1
ماشین پلیس
1.Comencé a preocuparme cuando vi coches de policía delante de la casa de mi vecino.
1. وقتی که ماشینهای پلیس را جلوی خانه همسایهام دیدم، کمکم نگران شدم.
کلمات نزدیک
luz de advertencia
sirena
coche de bomberos
estación de bomberos
alarma de incendios
uniforme
porra
pueblo
suburbio
estado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان