خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کالسکه
[اسم]
el cochecito
/kˌotʃeθˈito/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: cochecitos]
1
کالسکه
1.Mis papás me regalaron un cochecito para su futuro nieto.
1. پدر و مادرم برای نوه آیندهشان به من یک کالسکه هدیه دادند.
کلمات نزدیک
pastel de cumpleaños
fiesta de cumpleaños
banda elástica
termo
cantimplora
chupete
biberón
sonajero
tarro
bolsa de plástico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان