خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عضو شهرداری
[اسم]
el concejal
/kˌɔnθexˈal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: concejales]
[مونث: concejala]
1
عضو شهرداری
کارمند شهرداری
1.Mi tío es concejal de la ciudad de Puebla.
1. عموی من عضو شهرداری شهر "پوئبلا" است.
کلمات نزدیک
conceder
clase media
cartelera
capa
cantautor
convenir
corear
cotización
cuña publicitaria
debate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان