خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنترل
[اسم]
el control
/kɔntɾˈɔl/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: controles]
1
کنترل
تسلط
1.Este área está bajo el control del ejército.
1. این ناحیه تحت کنترل ارتش است.
کلمات نزدیک
taller
arrancar
barco de vela
desembarcar
trasbordador
claxon
seguro a terceros
carnet por puntos
pinchazo
rueda de repuesto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان