1 . فساد
[اسم]

la corrupción

/kˌɔrupθjˈɔn/
غیرقابل شمارش مونث

1 فساد تباهی

  • 1.La corrupción fue frecuentes durante su presidencia.
    1. فساد در طول ریاست‌جمهوری او بسیار متداول بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان