خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خام
[صفت]
crudo
/kɾˈuðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: cruda]
[جمع مونث: crudas]
[جمع مذکر: crudos]
1
خام
1.Comí unas zanahorias crudas de merienda.
1. برای میانوعده چند هویج خام خوردم.
کلمات نزدیک
hervido
sucio
limpio
oscuro
claro
extraño
agrio
dulce
salado
picante
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان