Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . روشن (توصیف رنگ)
2 . واضح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
claro
/klˈaɾɔ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: clara]
[جمع مونث: claras]
[جمع مذکر: claros]
1
روشن (توصیف رنگ)
1.Mi hija prefiere pintar con crayones de azul claro.
1. دخترم ترجیح میدهد که با مدادشمعی آبی روشن نقاشی کند.
2
واضح
آشکار
1.La explicación no estuvo clara. No tengo idea de cómo contestar esta pregunta.
1. توضیح واضح نبود. من نمیدانم که چطور سؤال را جواب بدهم.
کلمات نزدیک
vacío
suave
duro
lleno
caro
oscuro
limpio
sucio
hervido
crudo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان