[صفت]

claro

/klˈaɾɔ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: clara] [جمع مونث: claras] [جمع مذکر: claros]

1 روشن (توصیف رنگ)

  • 1.Mi hija prefiere pintar con crayones de azul claro.
    1. دخترم ترجیح می‌دهد که با مدادشمعی آبی روشن نقاشی کند.

2 واضح آشکار

  • 1.La explicación no estuvo clara. No tengo idea de cómo contestar esta pregunta.
    1. توضیح واضح نبود. من نمی‌دانم که چطور سؤال را جواب بدهم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان