Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . خالی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
vacío
/baθˈio/
قابل مقایسه
[حالت مونث: vacía]
[جمع مونث: vacías]
[جمع مذکر: vacíos]
1
خالی
1.Creo que llegamos demasiado temprano. El bar está vacío y no hay música.
1. فکر کنم خیلی زود رسیدیم. میخانه خالی است و موسیقی هم نیست [پخش نمیشود].
کلمات نزدیک
suave
duro
lleno
caro
barato
claro
oscuro
limpio
sucio
hervido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان