1 . صورت‌حساب 2 . حساب
[اسم]

la cuenta

/kwˈɛnta/
قابل شمارش مونث
[جمع: cuentas]

1 صورت‌حساب

  • 1.Pedimos la cuenta después de pasar dos horas en el restaurante.
    1. بعد از اینکه دو ساعت در رستوران بودیم، صورت‌حساب خواستیم.

2 حساب

  • 1.Con la banca por Internet, puede administrar su cuenta en línea.
    1. از طریق بانک‌داری اینترنتی می‌توانید حسابتان را آنلاین مدیریت کنید.
cuenta corriente
حساب جاری
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان