Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ستارهای
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
estrellado
/ˌestɾeʎˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: estrellada]
[جمع مونث: estrelladas]
[جمع مذکر: estrellados]
1
ستارهای
ستارهایشکل
1.La cantante pop tenía puestas gafas con lentes con forma estrellada.
1. خواننده پاپ عینکی زده بود که شیشههای ستارهای شکل داشت.
کلمات نزدیک
estar listo
escondido
embutido
divertir
dieta
éxito
gratis
cuenta
masivo
mensaje
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان