Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . رژیم غذایی
2 . رژیم (برای کاهش وزن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la dieta
/djˈeta/
قابل شمارش
مونث
[جمع: dietas]
1
رژیم غذایی
1.La dieta diaria debe incluir muchas frutas y verduras.
1. رژیم غذایی روزانه باید شامل میوهها و سبزیجات زیادی باشد.
2
رژیم (برای کاهش وزن)
1.Estoy a dieta para perder los diez kilos que me sobran.
1. من برای کاهش ده کیلو اضافه وزنم رژیم هستم.
کلمات نزدیک
contundente
contestador
concretar
compañía
cobrar
divertir
embutido
escondido
estar listo
estrellado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان