[فعل]

cobrar

/kɔβɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: cobré] [حال: cobro] [گذشته: cobré] [گذشته کامل: cobrado]

1 پول گرفتن (در قبال کاری)

  • 1.El carpintero cobra $200 por silla.
    1. نجار برای هر صندلی دویست دلار می‌گیرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان