Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پیامگیر (تلفن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el contestador
/kˌɔntestaðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: contestadores]
1
پیامگیر (تلفن)
1.Juan no está en su casa. Llamé y me atendió el contestador.
1. "خوآن" در خانهاش نیست. من زنگ زدم و پیامگیر جواب داد.
کلمات نزدیک
concretar
compañía
cobrar
céntrico
canapé
contundente
dieta
divertir
embutido
escondido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان