خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فهمیدن
[عبارت]
darse cuenta
/dˈaɾse kwˈɛnta/
1
فهمیدن
متوجه شدن
1.Al llegar al aeropuerto, Sonia se dio cuenta de que había dejado su pasaporte en casa.
1. وقتی که "سونیا" به فرودگاه رسید، متوجه شد که پاسپورتش را در خانه جا گذاشته بود.
کلمات نزدیک
cuidar
cualificado
convertir
consulta
coger el sueño
dependencia
deprimente
diagnóstico
discutir
disminuir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان