خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکایت
[اسم]
la denuncia
/denˈunθja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: denuncias]
1
شکایت
1.Señora, ¿le gustaría hacer una denuncia contra el hombre que la robó?
1. خانم، آیا میخواهید از مردی که از شما دزدی کرده، شکایت کنید؟
کلمات نزدیک
inocente
corrupción
constitución
condenar
cometer un delito
denunciar
golpe
hurto
legal
insulto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان