خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وابستگی
[اسم]
la dependencia
/dˌepɛndˈɛnθja/
غیرقابل شمارش
مونث
1
وابستگی
اتکا
1.Tengo que reducir la dependencia que tengo de las opiniones de los demás.
1. باید وابستگیام را به نظرات بقیه کم کنم.
کلمات نزدیک
darse cuenta
cuidar
cualificado
convertir
consulta
deprimente
diagnóstico
discutir
disminuir
distraído
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان