خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حواسپرت
[صفت]
despistado
/dˌespistˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: despistada]
[جمع مونث: despistadas]
[جمع مذکر: despistados]
1
حواسپرت
فراموشکار
1.Siempre ha sido muy despistado. ¿Te acuerdas cuando no encontraba el coche?
1. او همیشه بسیار حواسپرت بودهاست. آن دفعه را یادت میآید که اتومبیل را پیدا نمیکرد؟
کلمات نزدیک
cool
castaño
canoso
bota
barbudo
divorciado
estar de moda
goloso
gordito
hablador
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان