خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدهکار
[اسم]
el deudor
/deʊðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: deudores]
[مونث: deudora]
1
بدهکار
1.Si tomo prestado un dólar de ti, soy tu deudor.
1. اگر من از شما یک دلار قرض بگیرم، من بدهکار شما هستم.
کلمات نزدیک
inmueble
arrendamiento
habitar
importe
barnizar
renta
gestión
protección
posesión
alternativa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان