خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیافراگم
[اسم]
el diafragma
/djafɾˈaɡma/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: diafragmas]
1
دیافراگم
1.Mi profesor me dijo que me enfocara en el movimiento de mi diafragma cuando cantara.
1. معلمم به من گفت که وقتی آواز میخوانم، به حرکت دیافراگمم توجه کنم.
کلمات نزدیک
tráquea
intestino delgado
colon
vesícula biliar
páncreas
duodeno
testículo
pene
próstata
ovario
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان