خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متفاوت
2 . مختلف
3 . غیرعادی
[صفت]
diferente
/dˌifɛɾˈɛnte/
قابل مقایسه
[حالت مونث: diferente]
[جمع مونث: diferentes]
[جمع مذکر: diferentes]
1
متفاوت
1.Me gustan las papas, pero quería algo diferente.
1. من سیبزمینی دوست دارم، اما دلم یک چیز متفاوت میخواهد.
2
مختلف
گوناگون
1.Van a llegar diferentes artistas de todo el mundo para el festival.
1. هنرمندان مختلفی از سراسر دنیا به فستیوال خواهند آمد.
3
غیرعادی
متفاوت
1.El hijo de mi primo es diferente, pero muy simpático.
1. فرزند پسرعمویم متفاوت است، اما بسیار مهربان است.
کلمات نزدیک
abuelos
esposo
qué hora es
de noche
de día
separar
mediano
borrador
deberes
hacer los deberes
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان