1 . متفاوت 2 . مختلف 3 . غیرعادی
[صفت]

diferente

/dˌifɛɾˈɛnte/
قابل مقایسه
[حالت مونث: diferente] [جمع مونث: diferentes] [جمع مذکر: diferentes]

1 متفاوت

  • 1.Me gustan las papas, pero quería algo diferente.
    1. من سیب‌زمینی دوست دارم، اما دلم یک چیز متفاوت می‌خواهد.

2 مختلف گوناگون

  • 1.Van a llegar diferentes artistas de todo el mundo para el festival.
    1. هنرمندان مختلفی از سراسر دنیا به فستیوال خواهند آمد.

3 غیرعادی متفاوت

  • 1.El hijo de mi primo es diferente, pero muy simpático.
    1. فرزند پسرعمویم متفاوت است، اما بسیار مهربان است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان