خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسافت
[اسم]
la distancia
/distˈanθja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: distancias]
1
مسافت
فاصله
1.From my house to the airport, there is quite a bit more distance than I thought.
1. از خانه من تا فرودگاه مسافت بیشتری از چیزی که من فکر میکردم، وجود دارد.
کلمات نزدیک
cúbico
centímetro cúbico
centímetro cuadrado
capacidad
videoteca
fondo
kilómetro
miligramo
rectangular
triangular
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان