خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناحیه
[اسم]
el distrito
/distɾˈito/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: distritos]
1
ناحیه
منطقه
1.Nos mudamos del centro y nos instalamos en el distrito norte de la ciudad.
1. ما از مرکز شهر نقل مکان کردیم و در منطقه شمال شهر ساکن شدیم.
کلمات نزدیک
región
colonia
estado
suburbio
pueblo
territorio
provincia
país
capital
metrópoli
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان