خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبانبار
[اسم]
el embalse
/embˈalse/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: embalses]
1
آبانبار
آبگیر، مخزن سد
1.El embalse de la localidad está casi vacío porque no ha llovido mucho.
1. مخزن این شهر تقریباً خالی است، زیرا باران زیادی نباریدهاست.
کلمات نزدیک
duna
disciplinado
desembocar
de acuerdo
dar una opinión
equitación
estar de acuerdo
estar en desacuerdo
explorar
fauna
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان