خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوارشدن (هواپیما و...)
[اسم]
el embarque
/embˈaɾke/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: embarques]
1
سوارشدن (هواپیما و...)
بوردینگ
1.La azafata ya ha anunciado el embarque de mi vuelo.
1. مهماندار قبلاً بوردینگ پرواز من را اعلام کردهاست.
کلمات نزدیک
instrucciones
facturar
embarcar
destino
despague
recoger el equipaje
retraso
revisor
seguridad
tarjeta de embarque
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان