خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تأثیرگذار
[صفت]
emotivo
/ˌemotˈiβo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: emotiva]
[جمع مونث: emotivas]
[جمع مذکر: emotivos]
1
تأثیرگذار
اثرگذار، احساسی
1.El orador dio un discurso emotivo que nos conmovió a todos.
1. گوینده سخنرانی مهیجی اجرا کرد که همه ما را تحتتأثیر قرار داد.
کلمات نزدیک
reflejar
reflejo
circundante
interior
intuitivo
simbólico
subjetivo
primacía
descripción
realidad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان