خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارمند
[اسم]
el empleado
/ˌempleˈaðo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: empleados]
[مونث: empleada]
1
کارمند
1.La empresa en la que trabajo tiene 500 empleados.
1. شرکتی که من در آن کار میکنم، پانصد کارمند دارد.
کلمات نزدیک
tarjeta de negocios
sala de reuniones
oficina
cesárea
aborto espontáneo
empleador
compañero
personal
salario
departamento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان