خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کادو کردن
[فعل]
envolver
/ˌɛmbɔlβˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: envolví]
[حال: envuelvo]
[گذشته: envolví]
[گذشته کامل: envuelto]
صرف فعل
1
کادو کردن
بستهبندی کردن
1.Tengo que envolver los regalos de mis hijos.
1. باید هدیههای بچههایم را کادو کنم.
کلمات نزدیک
brindis
bodas de plata
asistir
aniversario de boda
satisfacción
fiesta de disfraces
típico
tradicional
invitación
invitar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان