خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صرع
[اسم]
la epilepsia
/ˌepilˈepsja/
غیرقابل شمارش
مونث
1
صرع
1.Danny ha mantenido su epilepsia bajo control durante años con la medicación.
1. سالها است که "دنی" صرعش را با دارو تحتکنترل نگه داشتهاست.
کلمات نزدیک
diabetes
derrame cerebral
cáncer
náusea
varicela
sarampión
paperas
migraña
tos
fiebre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان