خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چمدان
[اسم]
el equipaje
/ˌekipˈaxe/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: equipajes]
1
چمدان
باروبنه
1.Se perdió mi equipaje en el aeropuerto.
1. چمدانم را در فرودگاه گم کردم.
کلمات نزدیک
nachos
rodajas de patatas
aro de cebolla
alitas de pollo
pescado y patatas fritas
hotel
pasaporte
tienda
saco de dormir
mochila
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان