خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جارو
[اسم]
la escoba
/eskˈoβa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: escobas]
1
جارو
1.La bruja se montó en su escoba y se fue volando a su casa en el bosque.
1. جادوگر سوار جارویش شد و بهسمت خانهاش در جنگل پرواز کرد.
کلمات نزدیک
monitor del bebé
caja fuerte
lámpara
peluche
mesita de noche
ducha
espejo
báscula
balde
papel higiénico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان