خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آیینه
[اسم]
el espejo
/espˈexo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: espejos]
1
آیینه
1.Miró al espejo y apenas podía creer lo que veía.
1. او به آیینه نگاه کرد و نمیتوانست چیزی را که میدید، باور کند.
کلمات نزدیک
ducha
escoba
monitor del bebé
caja fuerte
lámpara
báscula
balde
papel higiénico
lavabo
toalla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان