خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باثبات
[صفت]
estable
/estˈaβle/
قابل مقایسه
[حالت مونث: estable]
[جمع مونث: estables]
[جمع مذکر: estables]
1
باثبات
پایدار، ثابت
1.Todos los intentos para mantener estables los precios fracasaron.
1. تمام تلاشها برای ثابت نگهداشتن قیمتها با شکست مواجه شد.
کلمات نزدیک
escapada
envase
empeoramiento
denso
cuenca
etiqueta
gastar
indígena
infinito
intenso
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان