خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به مرخصی استعلاجی رفتن
[عبارت]
estar de baja
/estˈaɾ ðe βˈaxa/
1
به مرخصی استعلاجی رفتن
1.La secretaria está de baja con gripe, así que me ocupo yo del correo.
1. منشی بهخاطر آنفولانزا به مرخصی استعلاجی رفته، برای همین من مسئول نامهها هستم.
کلمات نزدیک
especialista
dar el alta
calmante
botiquín
análisis de orina
ginecólogo
gotas
mareado
neurólogo
oculista
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان